نویسنده: محمّد باهر




 

ابوالفتوح رازی در تفسیر خود توجّه خاصّی به مسائل فقهی و شرعی نشان می دهد و بخش بزرگی از مطالب تفسیری روض الجنان را به بیان احکام فقهی مورد نیاز مخاطبان اختصاص داده است. وی گاه در ضمن تحلیل و تفسیر آیات با استناد به آیات و احادیث دیدگاه فقهی خود را مطرح می کند و با مقایسه ی آرای محدّثان و مفسّران پیشین، به استنباطهای تازه ی فقهی می رسد. ابوالفتوح آگاهی از دانش فقه را برای مفسّر ضروری می داند و بر این بارو است که مفسّر باید فقیه باشد تا بتواند معانی آیاتی را که دارای حکم شرعی است دریابد و چگونگی استدلال به آن آیات را بنا بر دیدگاه صحیح بداند، و این در صورتی امکان پذیر خواهد بود که وی از دانش اصول فقه نیز آگاهی داشته باشد.(1)
دکتر عسکر حقوقی تفسیر ابوالفتوح را از نظر فقهی و بیان مسائل دینی و فلسفه ی تشریع احکام اسلام مجموعه ای کامل و جامع می داند و آن را در یک ردیف تفاسیر فقهی بر می شمارد.(2)
گفتنی است مباحث فقهی در تفسیر روض الجنان از ویژگیهای خاصی برخوردار است که در اینجا به برخی از این ویژگیها اشاره می کنیم:
1. ابوالفتوح در ذیل آیاتی که دارای احکام فقهی است، فتوای فقیهان اهل سنّت را نقل و دلایل برخی از آنان را نیز بازگو می کند، و سپس برای دیدگاه خود به اقامه ی دلیل می پردازد و استدلال مخالف را ردّ می کند.
از این سخن دانسته می شود که نوع فقه موجود در روض الجنان فقه مقارن با فقه تطبیقی است. وی درباره ی لزوم قرائت سوره ی حمد در نماز گوید:
و این مذهب ماست و مذهب شافعی و سفیان ثوری و مذهب اصمّ و الحسن بن صالح آن است که خواندن این سورت در نماز سنّت است، و مذهب بوحنیفه مقدار یک آیت واجب است. و ابویوسف و محمّد گفتند: سه آیت.
دلیل بر مذهب صحیح از این مذاهب آن است که طریق احتیاط اقتضای این می کند؛ چه آن کس که این سورت بخواند ذمّت او به یقین بری شود، و دلیلی نیست بر برائت ذمّت آن کس که این سورت نخواند. دلیل دیگر، اجماع اهل البیت است و اجماع ایشان حجّت باشد.
دیگر، اخبار بسیار که آمد از رسول -صلّی علیه و آله و سلّم - در این باب مِن قوله: « لاصلوة إلا بفاتحة الکتاب»...(3)
او آن گاه به استدلال کسانی که قرائت سوره ی حمد را واجب نمی دانند، اشاره می کند و می گوید: اینان به آیه ی « فاقروؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ»(4) تمسکّ جسته اند و در پاسخ به آنان می گوید: این آیه عام است و با دلایلی که گفته شد، تخصیص خورده است.(5)
2. از دیگر ویژگیهای فقهی تفسیر ابوالفتوح استدلال به روایات است. در روش فقهی ابوالفتوح، استناد به روایات از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا جایی که محدّث نوری (درگذشت: 1320) تفسیر ابوالفتوح را یکی از مصادر روایی کتاب خود، مستدرک الوسائل، قرارداده و از آن مجموعاً بیش از یکصد روایت در کتاب خود آورده است.
با وجودی که فقه ابوالفتوح شیعی است، بیشتر استدلالهای او در تفسیر به روایات نبوی است. بر پایه ی پژوهش دکتر حقوقی از مجموع2017 حدیث، 1821 حدیث آن نبوی و 196 حدیث از امامان(ع) است، و از این احادیث، 97 حدیث از امیرمؤمنان(ع) و 99 حدیث از دیگر امامان(ع) است.(6)
چنین به نظر می رسد که دلیل این مسئله اقناع طرق مقابل باشد. ابوالفتوح می کوشد دلیلی برای مخالفان دیدگاه خود مطرح کند که برای آنان نیز قابل پذیرش باشد. این راهی است که فقیهانی چون سیّدمرتضی در انتصار، و شیخ طوسی در خلاف پیموده اند و آنان برای اقناع طرف مقابل به احادیثی استناد کرده اند که از طریق اهل سنّت رسیده است.
3. همان گونه که گفته شد، تفسیر ابوالفتوح به شیوه ی واعظانه و به منظور تربیت و ارشاد مخاطبان به نگارش درآمده است. این ویژگی در بیان احکام فقهی نیز به چشم می خورد و ابوالفتوح آنجا که از این احکام سخن می گوید اشاره به اسرار عبادات و رازهای تربیتی احکام را نیز از یاد نمی برد و مخاطبان را با اندرزی حکیمانه پند می دهد. وی پس از بیان حکم فقهی وضو و غسل و تیمّم می گوید:
حق تعالی چون کسی از کسی عذر خواهد از تو عذر می خواهد که غرض من در این باب رنج و حرج و تنگی نیست، غرض من طهارت و پاکی تو است که من نخواهم که تو پلید باشی. ای عجب خدای تعالی نمی خواهد که تو با پلیدی پلید باشی که خواهد که آن کس که پاک است پلید باشد. و خدای تعالی در سرای رنج به تو رنج نخواست، در سرای خواری و راحت به تو که رنج خواهد؟ خدای تعالی گفت: من پاکی تو می خواهم تو به عوض آن آلودگی او خواستی آنچه به تولایق است او به تو نخواست و از تو دور کرد، و آنچه به او لایق نیست تو حواله به او کردی.(7)
4. یکی دیگر از ویژگیهای فقهی تفسیر ابوالفتوح تقسیم جامع از موضوعات حکم و در نتیجه بیان جامع حکم فقهی است. وی در جایی درباره ی سجده می گوید:
و سجده در شرع بر چهار وجه بود: یکی سجده ی نماز و سجده ی قرآن، و سجده ی سهو، و سجده ی شکر.
امّا سجده ی نماز این است که معهود است در شرع.
و سجده ی قرآن چهار جای واجب است، و باقی سنّت بر قاری و مستمع... و این سورت را « عزایم» خوانند، و خواندن این سورتها حرام است حایض را و جنب را، و این چهار سورت در فرایض نشاید خواندن بنزدیک ما و این انفراد ماست.(8)
5. از دیگر ویژگیهای فقهی تفسیر ابوالفتوح آن است که به هنگام ذکر دیدگاه اختصاصی شیعه به این مسئله اشاره می کند و آن را از منفردات شیعه می داند، همچنان که در مثال بالا درباره ی جایز نبودن قرائت سوره های عزائم در نماز چنین اشاره ای کرده است.(9)

پی نوشت ها :

1. روض الجنان، ج1، ص 2.
2. مجموعه آثار، ج5، ص 393.
3. روض الجنان، ج1، صفحات 39-40.
4. مزّمّل (73)، 20: « هر چه از قرآن میسّر می شود بخوانید».
5. روض الجنان، ج1، صفحات 40-41.
6. بنگرید به: مجموعه آثار، ج6 (احادیث)، صفحات 37-570.
7. روض الجنان، ج6، ص 281.
8. روض الجنان، ج1، ص 209.
9. درباره ی مباحث فقهی در روض الجنان بنگرید به: مجموعه آثار، ج14، صفحات 73-99.

منبع مقاله :
باهر، محّمد؛ (1389)، پیشوای مفسّران، تهران، همشهری، چاپ اول، بهار 1389